عمارت تاریخی ناصرالدین میرزا» در محدوده ارگ سلطنتی تهران و حریم کاخ جهانی گلستان در خیابان ناصرخسرو، خیابان صوراسرافیل، کوچه ناصرالدین میرزا، پلاک 16 قراردارد. این بنا که در تاریخ 30 تیر 1384 به شماره 12214 در فهرست آثار ملی کشور ثبت شده، متعلق به ناصرالدین میرزا؛ فرزند مظفرالدین شاه بوده است و جزء معدود خانههای باقیمانده ارزشمند در محدوده ارگ سلطنتی تهران است.پس از به سلطنت رسیدن مظفر الدین شاه و به دنیا آمدن فرزند وی شاه بر حسب علاقه و برای زنده نگه داشتن نام پدر، نام فرزندش را ناصرالدین گذاشت. او که بعدها پسوند میرزا نیز گرفت به تاج و تخت نرسید ولی فعالیت بسیار خوبی در فضای دربار داشت و از افراد با نفوذ در دربار قاجار بود. خانه ناصرالدین میرزا در سالها 1280 الی 1285 هـ. ش به دستور وی و در بخش شمالی ارگ سلطنتی و شرق سردر الماسیه ساخته شده و از نادرترین اشکال معماری مسکونی قاجار است. شکل خاص قرارگیری دو بخش سازه همچون شاه نشین و خدمه نشین در مقابل هم کم نظیر است. عدم وجود زیر زمین درساختمان اصلی این بنا نیز از دیگر شاخصه های منحصر به فرد این اثر تاریخی است. این بنا به صورت جامع و کامل یکی از مهمترین ابنیه ای است که دارای تزئینات معماری سنتی بوده و در هر مورد نیز این هنر و تزئینات وابسته به معماری را به اوج رسانده است. این خانه در خرداد 1385 به عنوان اثرملی و با شماره 12214 به ثبت و در فهرست آثار ملی ایران قرار گرفت.ازمهمترین خصوصیات خانه تاریخی فرزند مظفرالدین شاه که در سال 1285 قمری به فرمان وی ساخته میتوان به چهارصفه بودن، تزئینات ارزشمند و گنبد کلاهفرنگی آن اشاره کرد، همچنین یکی از دو بنای گنبدیشکل تهران و با معماری منحصر به فرد کویری در قلب پایتخت در خیابان ناصرخسرو، خیابان صوراسرافیل، کوچه ناصرالدین میرزا، پلاک 16 است
ده شخصیت تاثیرگذار تاریخ بر گرفته از کتاب صد، نوشته مایکل هارت به شرح زیر است:
1. محمدبنعبدالله (ص): پیامبر اسلام که به وسیله مسلمانان به عنوان پیامبر خدا و خاتم پیامبران شناخته میشود. وی همچنین به عنوان اصلاح گر اجتماعی، دیپلمات، بازرگان، فیلسوف، مبلغ مذهبی، قانون گذار، فرمانده نظامی، رئیس دولت و رهبر مذهبی نیز شناخته میشود.
2. اسحاق نیوتون: فیزیکدان، ریاضیدان، منجم، فیلسوف طبیعی، شیمیدان و متخصص الهیات.
3. عیسی مسیح (ع): پیامبر مسیحیت و معلم اخلاق.
4. بودا: معلم معنوی، فیلسوف و بنیانگذار بودایسم.
5. کنفوسیوس: متفکر چینی و فیلسوف اجتماعی و همچنین پایهگذار کنفسیوس گرایی.
6. پولس: از مهمترین مبلغان مسیحیت و بنیانگذار الهیات و خداشناسی این آئین بود؛ وی برخلاف حواریون هرگز با عیسی دیدار مستقیم نداشتهاست؛ با این حال این پولس بود که مسیحیت را از یهودیت جدا ساخت، همچون دینی جداگانه. بیشتر قسمتهای عهد جدید توسط او نوشته شدهاست.
7. تسای لون: وی یکی از صاحب منصبان امپراتوری چین و مخترع کاغذ و روش ساخت کاغذ است.
8. یوهانس گوتنبرگ: وی ناشری آلمانی بود که اولین دستگاه مکانیکی چاپ کتاب را پدیدآورد.
9. کریستف کلمب: وی دریانورد، مهاجر و جستجوگر ایتالیایی بود که سفرهایش منجر به آشنایی اروپاییان و جهانیان با قاره آمریکا شد.
10. البرت انیشتین: فیزیکدان نظری متولد آلمان، که بیشتر به خاطر نظریه نسبیت مشهور است و معادله هم ارزی جرم و انرژی اش معروف است که بوسیله رابطه E=mc^2 شناخته میشود.
آیا تا به حال فکر کرده اید چرا یک سوزن به این سبکی به محض این که روی آب قرار بگیرد در آب فرو میرود ولی کشتی به آن عظمت و سنگینی روی آب غوطه ور میماند؟
علت آن نسبت بین وزن کشتی و حجم کشتی است. هر چه حجم یک جسم نسبت به وزنش بیشتر باشد آن جسم بیشتر و بهتر روی آب میماند. حجم کشتی نسبت به وزن کشتی بسیار بیشتر است بنابراین هر چقدر هم که سنگین باشد باز روی آب میماند. ولی حجم سوزن نسبت به وزن سوزن کمتر است بنابراین هر چقدر هم که سوزن کوچک و کم وزن باشد باز هم به زیر آب فرو میرود. ولی اگر حجم همین سوزن را بیشتر کنیم و برای آن یک لبه درست کنیم هرگز در آب فرو نمیرود.
قانون ارشمیدش بیانگر این نکته است که اگر قسمتی و یا تمام یک جسم در آب فرو رود، آن مقدار از وزن خود را که برابر وزن سیال جا به جا شده است، از دست میدهد در شناور ماندن یک شیء بر روی یک سیال بستگی به چگالی «نسبت وزن به حجم» آن شیء و سیال دارد، بدین ترتیب اگر چگالی شییء کمتر از چگالی آب باشد، آن شیء فقط تا نقطه ای در آب فرو می رود که آب جا به جا شده هم وزن شیء مورد نظر باشد.
پس با این حساب چگونه ممکن است یک کشتی از جنس فولاد بر روی آب شناور بماند در حالی که وزن مخصوص فولاد در حدود هشت برابر وزن مخصوص آب است؟ در حقیقت این است که بدنه کشتی به وسیله هوا که دارای وزن مخصوص 816 برابر کمتر از آب است، پر میشود، پس با این حساب و با در نظر گرفتن اندازه و وزن کلی کشتی، وزن مخصوص واقعی کمتر از وزن مخصوص آب بوده و این امر باعث شناور ماندن کشتی میشود.
?حتما تاکنون هواپ?ماها?? را که در آسمان پرواز م?کنند د?ده ا?د و بنابرا?ن اطلاعاتی از پـرواز ?دار?د، اما آ?ا به راست? م?دان?د که هواپ?ما چگونه آماده بلند شدن از زم?ن م? شـود و ?بعد از آن چگونه در هوا باق? م? ماند؟ بس?ار خوب، اگر شما کام? در مورد پاسخ ا?ـن سـئوال ?مطمئن ن?ست?د ?زم ن?ست که ب? جهت بترس?د. ما نم? خواه?م کـه شـما را بـا فرمـول هـای ک?سهای ف?ز?ک درگ?رکن?م. فرمول هــای کـه احتمـا? درحـال حـاضر همـه آنـها را ?فراموش کرده ا?د. چ?زی که در هر صورت با?د بدان?د آن اسـت کـه تقابل چند?ـن نـ?روی ?ف?ز?ک? نقش کل?دی و اصل? در کل عمل?ات عج?ب پرواز را دارند. تعر?ف ا?ن ن?روها در ز?ـر ?آمده است.
تراست?ا رانش : ن?رو?? است که هواپ?ما را به سمت جلو هدا?ت م? کند. این نیرو توسط موتورهای هواپیما تامین می شود.
?درگ ?ا ن?روی پسار : مقاومت مح?ط (هوا) که با?د قبل از شروع بـه حرکـت توسـط نـ?روی رانـش ?ـا تراست خنث? گردد.
?ن?روی جاذبه : ن?رو?? که عاشق آن است که هر چ?زی بر روی ا?ن کره خاک? را محکم و ثابت بـه ?خود بچسباند اعم از هواپ?ما?ا غ?ر هواپ?ما. (این نیرو به دلیل جرم عظیم زمین وجود دارد و تمام اجسام اطراف زمین را به سمت مرکز زمین جذب می کند، همه اجسام روی زمین به همین دلیل به زمین چسبیده اند)
?ل?فت?ا ن?روی برا : ا?ن ن?رو وقت? تول?د م? شود که هوا به علت فرم خاص بالهای هواپ?مـا، آن را ?به سمت با? هل م? دهد. (به برشی از سطح مقطع بال هواپیماها ایرفول می گویند،ایرفول ها طوری طراحی شده اند که با عبور جریان هوا از دو طرف این سازه مثلا در هواپیما ها سبب می شود فشار در سطح بالایی بالهای هواپیما کاهش یابد حال فشار در سطح پایینی بالها بیشتر از سطح بالایی آنهاست و هواپیما می تواند به سمت بالا حرکت کند)
?اگر هـواپ?مـا دارای نـ?روی رانـش کـاف? باشـد ?م?تواند بر ن?روی پسار غلبه کـرده و شـروع بـه ?حرکتکند. هنگام? که سرعت کاف? به دســت ?آمد، به اندازه کاف? نـ?روی بـرا تول?ـد شـده و ?م? تواند بر ن?روی جاذبـه غلبـه کنـد و ا?ـن بـه ?هواپ?ما اجازه م?دهد تــا از زم?ـن بلنـد شـده و ?پرواز کند. ساده است. ا?ن طور ن?ست؟
?در دن?ای واقع? همه چ?ز کم? پ?چ?ده تر از ا?ن است اما ما آن را به طور موقت کنار م? گذار?م.
محورهای حرکت? هواپ?ما :
یک هواپیما علاوه بر حرکاتی که یک اتومبیل می تواند انجام دهد ، دارای حرکات کنترل شده دیگری نیز است که در زیر به طور مختصر با آن آشنا می شویم.
?حرکتحول سه محور مختلف هواپ?ما، از طر?ق سطوح کنترل? خاص? کــه ?ـک خلبـان توسـط ?اهرم هدا?ت هواپ?ما آن را کنترل م? کند امکان پذ?ر است.
حرکت چرخش (ROLL):
?حرکتهای حول محور چرخش?ا رول هواپ?ما از طر?ق (AILERONS) بالهای هواپ?ما انجام مــ? شـود . ??آنها باعث م? شوندکــه هواپ?ما به دور جهتــ? که دماغه هواپ?مــا بـه آن اشـاره مـ?کنـد، ?بچرخد. ا?ن حرکت، چرخش و ?ا به اصط?ح (ROLL) نام?ده م? شود که البته نبا?د آن را با حرکــت ?دور زدن هواپ?ما بر روی زم?ن، اشتباه گرفت . برای حرکت هواپ?ما حول محور چرخش ?ا (ROLL) ، ?خلبان اهرم هدا?تهواپ?ما را در جهت چرخش مورد نظر حرکت م? دهــد که م? تواند به ?سمت چپ ?ا راست باشد.
حرکت حول محور عمودی (YAW):
چرخش حول محور عمودی هواپ?ما انحراف از مس?ر ?ا (YAW) نـام?ده مـ? شـود و توسـط سـکان متحرک عمودی دم هواپ?ما ?ا (RUDDER) کنترل م? شود. همانطور کــه ماشـ?ن نسـبت بـهحرکـت ?فرمانش عکس العمــلنشان م? دهد ?ک هواپ?ما نـ?ز ب?فاصلـه نسـبت بـه حرکـت سـکان ?عمودی متحرک عکس العملنشان م?دهد و حت? هواپ?ما باز هم ب?شتر شب?ه به ?ک ماشـ?ن ، از طر?ق ا?ن سکان هنگام? که روی زم?ــن است هدا?ت م? شود. در هواپ?ماهای جد?د، (RUDDER) بـا ?چرخهای قابل گردش هواپ?ما مرتبط م? باشد. ?به عنوان مثال حرکت (RUDDER) به سمت چپ باعث دور زدن هواپ?ما به سمت چـپ مـ? شـود و ?کام?" منطق? استکه حرکت (RUDDER) به سمت راست باعث دور زدن به سمت راستشود.
حرکت حول محور عرضی (PITCH):
?حرکت حول محورعرض?هواپ?ما ?ا (PITCH) ، به هواپ?ما ا?ن اجازه را م?دهد تا بهسمت پا??ن و ?ا بـه ?سمت با? پرواز نما?د. ا?ن حرکت به نام حرکت (PITCH) شناخته م? شود و توسط (ELEVATORS) تعبیه شده بر روی بالچه های کوچک عقب (HORIZONTAL STABILIZER) قابل کنترل است. هنگام? که اهرم هدا?ت ?هواپ?ما را بـه سمتعقب بکش?د، هواپ?مــا به سمت با?حرکت خواهد کرد و هنگام? کـه آن ?را به سمت جلو فشار ده?د، هواپ?ما حرکت? به سمت پا??ن خواهد داشت.
ن?روهای مثبت و منف? جاذبه (G):
?ن?روهای ? G بهمحض ا?ن که شما شروع به مانور دادن و تغ??ر مس?رسر?ع درسرعت های بـا? ?کن?د آشکار م? شوند. ن?روی ?ک ? Gبهمعنای نـ?روی معـادل جاذبـه زم?ـن اسـت . اگرشمــا ?سر?عا و با سرعت با? در هنگام پرواز دور بزن?د، ن?روی پسار وارد شده بر بــدن شـما نشـان ?م? دهد که بدن شما نم? تواند چن?ن حرکتهای سر?ع? را تحمل کنــد و شما به سمت عقـب و ?بهصندل? خود فشرده خواه?د شد. اگــرا?ن فشار و مقدار ن?روی ? G بس?ار زیـاد باشـد ، بـه ?علت اخت?ل درعمل گردش خون در بدن ، چشمهای شماس?اه? رفته و با?خره ب?هوش خواه?ـد ?شد. به ا?ن پد?ده ? Black out م? گو?نــد. خلبانـان آمـــوزش د?ـده جـت هـای جنگنـده ?م? توانند تا 9 برابر ن?روی جاذبه زم?ن را برای مدت زمان کوتاه? و با اسـتفاده از تجـه?زات ?خاص، تحمل کنند اما ه?چ گاه ا?ن کار را برای سرگرم? انجام نم? دهند.
?شما م?توان?د تاث?ر ن?روی جاذبه منف? را درهنگام ش?رجه رفتن با هواپ?مای در سرعت های بـا? ?تجربه کن?د. در ا?ن وضع?ت شما از روی صندل?خود بلند شده و برای مدت کوتاه? احسـاس ب? وزن? خواه?د نمود. ?اگر ا?ن کار را برای مدت طو?ن? ادامه ده?د خون ز?ادی به سمت ســرتان رفتـه و صورتتـان ?تقر?با قرمز خواهد شد.
وضع?ت واماندگ? ?ا (STALL) :
اگر کنترل هواپ?ما را با کش?دن ب?ش از حد اهرم هدا?ت ?هواپ?مابه عقب ازدست بده?د بـه ?ـک وضع?ت بحران? دچار خواه?د شد.
جر?ان هوا بر روی بالها کاهش ??افته و شما به زودی خواه?د فهم?د که هواپ?ما?تــان بـه مـ?زان کاف?ن?روی برا برای باق? ماندن درآسمان را نخواهـ?ـ?د داشت ?هواپ?مای شما استال کرده و ن?روی جاذبه بر ن?روی برا غلبه م? کند و به سمت زم?ن کشیده ?خواه?دشد.

کتاب داستانی «نانتاس» نوشته امیل زولا، نمونه به نسبت مناسبی برای مطالعه محتوایی مکتب ادبی ناتورالیسم است.
خبرگزاری مهر-گروه فرهنگ: داستان «ناتناس» نوشته امیل زولا یکی از عناوین مجموعه «شکاهکارهای 5 میلی متری» نشر افق است که سال 96 با ترجمه محمود گودرزی چاپ شد. زولا را به عنوان پیشوای مکتب ناتورالیسم ادبی میشناسند و آنچه که این نویسنده پیشنهاد داد، وارد کردن روشهای علوم طبیعی به ادبیات و استفاده از اطلاعات علمیدر رمان بود. به تعبیر زولا، رمان عبارت است از گزارش نامه تجارب و آزمایشها.
زولا معتقد بود نویسنده باید تخیل را به کل کنار بگذارد. در مطالعه تاریخ مکاتب ادبی، ناتورالیسم، پس از رئالیسم قرار دارد و در دوران آمده که مکاتب کلاسیسیم و رمانتیسیسم هم گذر کرده اند. از نظر زولا نویسنده باید تخیل را کنار میگذاشت چرا که همان طور که پیش تر از آن میگفتند فلان نویسنده دارای تخیل قوی است، او میخواسته از این پس بگویند که زولا و نویسنده دارای حس واقع بینی است.
گوستاو فلوبر به عنوان بزرگ ترین نویسنده جریان ادبی رئالیسم، که «مادام بوآری» اش کتاب مقدس این مکتب شمرده میشود، این نکته را که رمان باید شامل هدف اخلاقی روشن باشد و یا از یک تز سیاسی یا اجتماعی و مذهبی مایه بگیرد، انکار کرد. این رفتار را هم به عنوان عکس العملی مقابل تمایلاتی که پس از سال 1850 در ادبیات پیدا شده بود، از خود نشان داد. شارل بودلر و پارناسینها گفته بودند که رمان به عنوان یک گونه ادبی، مانند نقاشی، موسیقی یا شعر به عالم هنر تعلق دارد. به همین دلیل کیفیت بیان باید اولین مساله مورد توجه رمان نویس باشد. از نظر فلوبر، رمان نویس در درجه اول، هنرمندی بود که هدفش ایجاد یک اثر هنری کامل است و این کمال برای شخص نویسنده پیش نمیآمد مگر آن که افکار پراکنده ای را که درباره مسائل مختلف دارد، و همین طور عکس العملهای احساساتی و هیجانات شخصی را از خود دور کند.
به هر حال، رئالیسم مکتبی عینی و بیرونی بود و نویسنده واقع گرا، هنگام نوشتن و خلق اثر، به تعبیر رضا سیدحسینی در کتاب «مکتبهای ادبی»، بیشتر تماشاگر است و افکار و احساسات خود را در جریان داستان ظاهر نمیکند. خلاصه کلام آن که نوشتههای داستانی رئالیستی، غیرشخصی بودند و چیزی از باورها و احساسات نویسنده در آنها دخالت داده نشده بود. باید توجه داشت که رمان و ادبیات رئالیستی، مقدمه ای برای شکل گیری و بروز ادبیات ناتورالیستی با پرچمداری امیل زولا شد. به این نکته هم توجه داشته باشیم که در کشاکش شکل گیری مکاتب ادبی و هنری در قرنهای گذشته، این بحث که ادبیات زیرمجموعه هنر است یا خیر، یکی از بحثهای جدی بوده است.
به هر حال دیدگاههای نویسندگان ناتورالیسم با رئالیستها متفاوت بوده است. زولا رمان یا رمان جدید را اثری علمیو در عین حال اخلاقی میدانسته است. بیشتر منتقدان عصر این نویسنده، میگفتند که او تمایل به روایت بی پردگی و غیراخلاقی بودن دارد ولی او روی ادعای اخلاقی خود اصرار میکرد. چالشهای اخلاقی چون خیانت نکردن به همسر از جمله موضوعاتی است که در نوشتههای زولا از جمله داستان «ناتناس» وجود دارد.
جالب است که «ترز راکن» اولین رمان زولا هم که ترجمه فارسی اش در دهه 40 در گروه کتابهای جیبی در ایران چاپ شد، موضوعی این چنینی و درباره خیانت داشت. این داستان درباره زنی به نام ترز است که به شوهرش خیانت میکند و مرد دیگری را دوست میدارد؛ با توطئه آن مرد، همسرش را میکشد و در نهایت در یک فرجام تراژیک، خود و مرد مورد نظر را مقابل دیدگان مادرشوهرش به آتش میکشد.
در داستان بلند «نانتاس» خبر چندانی از آموزههای ناتورالیستی زولا نیست و نمیتوان رویکردهای این گونه او را در این کتاب دید. تنها وجهه اخلاق گرایی مورد نظر اوست که در این داستان دیده میشود و نمیتوان با قطعیت آن را در گروه آثار رئالیستی یا ناتورالیستی قرار داد. جنس داستان «نانتاس» بیشتر شبیه به داستانهای رمانتیک چارلز دیکنز و شیوه روایتش نیز نزدیک به همان داستانهاست. خلاصه داستان به این شرح است که مرد جوانی به نام نانتاس که سالهای اولیه زندگی را در شهرستان بوده، به پاریس آمده و در آرزوی پیشرفت، در بالاخانه ای اجاره ای و محقر، زندگی فقیرانه و نکبت باری را طی میکند. او به حدی از فلاکت میرسد که با خود میگوید اگر کسی برسد و از او بخواهد که خود را بفروشد، در ازای پول این کار را خواهد کرد. البته منظور از خودفروشی، معنای منفی این کلمه درباره بهره برداری جنسی نیست بلکه به آن معناست که نانتاس در افکار و عقایدش به جایی میرسد که حاضر است برای پول بیشتر و یک هفته بیشتر دوام آوردن در پاریس، خود را در خدمت هر عقیده و مرامیقرار بدهد. البته این فقط مقدمه داستان است.
زولا، با هوشمندی و گویا از مفهومیبه نام رمان مدرن آگاه بوده که مقدمه خود را چندان شرح و بسط نداده است. ضرباهنگ روایت و شکل گیری اتفاقات «نانتاس» سریع و بدون وقفه هستند. دوران پیش از حضور در پاریس و همچنین زندگی نکبت بار نانتاس در پاریس به سرعت و با منطقی مناسب روایت میشوند تا به مقطعی برسند که او حاضر است برای پول هر کاری بکند. اما عمل منفی او یعنی فروش خود، از منظر راوی داستان یعنی زولا، چندان شیطانی و منفی نشان داده نمیشود. او در قبال پیشنهادی وسوسه انگیز، حاضر میشود مسئولیت فرزندی را که یک دختر اشراف زاده در شکم دارد، بپذیرد و همسرش بشود. با دختر نیز قرارداد میبندد که پیمان زناشویی میان آنها، فقط به طور اسمیبرقرار باشد. مقطع و جایی که زولا میخواهد رویش دست بگذارد، چالشهای درونی و جنگ روانی نانتاس با خودش به عنوان یک مرد است که آیا فلاوی (همسر اسمیاش) با مرد دیگری رابطه دارد یا خیر! اما دو این چالش اخلاقی را در یک سطح مطرح نمیکند و آن را کمیپیچیده تر کرده است. چون اگر فلاوی به او خیانت هم بکند، حق این کار را طبق قراردادی که با هم بسته اند، دارد.
شیوه ناتورالیستی در نوشتن رمان برای زولا، پایان تابوهای کهنه و پشت کردن به یک روش کلیسایی بود. او به دنبال روش جدیدی برای گفتن از جسم، زندگی بخشی به آن و همچنین اعاده حیثیت از آن بود. بنابراین به سراغ موضوعاتی رفت که تا پیش از آن، نویسندگان نرفته بودند. زولا و پیروانش مسائل ننگ آور، مسخره و شرم آور را به رمان افزودند؛ همین طور حقیر شدن عشق بر اثر سودجویی. این مورد آخری را میتوان با صراحت در «نانتاس» مشاهده کرد. شخصیت نانتاس، ابتدا به وسوسه مال و اموال و قدرت با فلاوی ازدواج میکند. پس از چند سال که به مقامات بالای وزارت و ارج و قرب نزد امپراطور میرسد، عشق واقعی فلاوی است که کمبودش را حس میکند و همین آزارش میدهد. پس زانو زده و عشق این زن را طلب میکند. حتی به تعبیر نویسنده مقابل فلاوی تحقیر میشود. آن طور که رضا سیدحسینی در کتاب مکتبهای ادبی مطرح میکند، ادبیات ناتورالیستی در مجموع، انتقاد تلخی بود از مبانی جامعه و چون این جامعه ای که شور صادقانه رمانتیسم و روحانیت عمیق مذهب را از دست داده بود، میکوشید با چنگ و دندان، به نوعی اخلاق ایده آلیستی بچسبد؛ ناتورالیسم از خود عکس العمل نشان میداد.
یک نکته مهم درباره زولا و نوشتههایش را میتوان از یکی از جملاتش استخراج کرد و آن این که «وضع مزاجی افراد را مطالعه کنیم نه اخلاق و عادات آنها را. آدمها زیر فرمان اعصاب و خونشان قرار دارند.» کاری که این نویسنده در «ناتناس» انجام داده، با توجه به همین رویکرد است. او مردی به نام نانتاس را روی میز تشریح گذاشته و با روایت گذشته و حالش، عکس العملهای عاطفی و عصبی اش را روایت میکند.
مطالعه «نانتاس» خالی از لطف نیست. شیوه روایت و نثر اثر روان و بدون وقتکشیهای بیمورد است. این کتاب وضعیت معیشت مردمان فرودست و توانگرشده پاریس قرن نوزدهم را به خوبی به تصویر میکشد و از نظر محتوایی نیز در بر گیرنده اندیشههای ناتورالیستی زولا است که میتواند برای آشنایی علاقه مندان به این مکتب، گزینه مناسبی باشد. البته اگر مخاطب، علاقه چندانی به تحقیق و تفحص درباره ناتورالیسم ادبی نداشته باشد و به طور صرف قصد سرگرم شدن با ادبیات را داشته باشد، «نانتاس» گزینه بدی نیست چرا که پایان بندی اش، هم تراژیک نیست و با وصال همراه است.
لینک مطلب در مهر: http://www.mehrnews.com/news/4247415
لیست کل یادداشت های این وبلاگ