ناشران شرکتکننده در نمایشگاه کتاب تهران هرچند مصلای امام خمینی(ره) را در وضعیت فعلی به مکانی چون شهر آفتاب ترجیح میدهند ولی آن را مکانی مناسب برای میزبانی دائمی نمیدانند.
خبرگزاری مهر-گروه فرهنگ: برپایی دوباره نمایشگاه کتاب تهران در مصلای امام خمینی(ره) تهران شاید در ظاهر امر قدمیرو به عقب باشد اما بهتر است با صنفی که به طور مستقیم درگیر این ماجرا هستند و چنین جابه جایی و نقل مکانی تاثیر مستقیمی روی آنها دارد، در این باره گفتگو کنیم.
به همین دلیل با 10 مدیر نشر در حوزه ناشران عمومی کشور در این باره گفتگو کردیم و نظرشان را درباره جا به جایی نمایشگاه از شهر آفتاب به مصلی جویا شدیم. نکته جالب در این زمینه، تفاوت نظرات مدیران مصاحبه شونده، از صددرصد موافق تا کاملا مخالف است. این 10 ناشر به طور اتفاقی و با این رویکرد که «مشت نمونه خروار است»، برای گزارش انتخاب شدهاند.
برایند این گزارش که سعی در بازنمایی حقیقت و نظرات ناشران دارد، به طور عمومی نشان میدهد که بُعد مسافت شهر آفتاب از شهر تهران، تاثیر زیادی روی میزان بازدیدکنندگان نمایشگاه داشته و دارد. همچنین تخصصی نبودن فضای مصلی برای نمایشگاه کتاب، از جمله مولفههایی است که فعلا در اولویت اول توجه ناشران قرار ندارد و در مراتب پایینتری از دوری یا نزدیکی راه مورد توجه قرار میگیرد.
اما یک نکته مهم هم که در گفتگو با چند مدیر نشر مورد توجه قرار گرفت، عادت کردن مخاطب به یک مکان ثابت برای رویدادی به نام نمایشگاه کتاب تهران است.
در ادامه مشروح نظر این ناشران در ادامه این گزارش میآید:
کوروش فقیه نصیری مدیر انتشارات آوای کلار برگشت نمایشگاه به مصلای تهران را مثبت ارزیابی میکند و میگوید: رفت و برگشت به شهر آفتاب برای ما خیلی سخت و دشوار بود و هر روز 2 ساعت در راه بودیم. نمایشگاه کتاب تهران نباید در شهر آفتاب و مکانی دور باشد، بلکه باید مکانی در دسترس داشته باشد.
وی افزود: نمایشگاه کتاب تهران ایرادی هم دارد و آن این است که نباید کتابهای درسی و کنکوری به همراه کتابهای عمومیدر نمایشگاه حضور داشته باشند. چون نوآوری و عنوان جدید ندارند و هر سال همان عناوین قدیمیهستند. یعنی چیزی به آنها اضافه نمیشود در حالی که ناشر عمومیموظف است کتاب جدید به نمایشگاه بیاورد. شلوغی ایام پیش از کنکور باعث ترافیک وسایل نقلیه بیرون از نمایشگاه و حضور عدهای مخاطب غیرمرتبط در نمایشگاه می شود. به هر حال، برگزاری نمایشگاه در شهر آفتاب موجب میشد ما گاهی روزها ساعت 11 یا 12 شب به تهران و خانه برسیم.
مجید رهبانی مدیر انتشارات جهان کتاب در گفتگویی که در این باره با خبرنگار مهر داشت، گفت: من طی برگزاری نمایشگاه، زیاد به شهر آفتاب نرفتم تنها یک یا دور بار به آنجا رفتم. بنابراین شاید نتوانم مقایسه ای دقیق در این باره داشته باشم. ولی بازخورد و سخنانی که از دیگر دوستان میشنوم این استنباط را به وجود میآورد که بیشتر ناشرها به خاطر دوری مسافت شهر آفتاب، از برگشتن به مصلی خوشحال هستند.
این مدیر نشر ادامه داد: فضای مصلی برای برپایی نمایشگاه کتاب، کوچک و غیراستاندار است. شهر آفتاب به فضای نمایشگاهی و استاندارد نزدیک تر است. اما چیزی که میبینم، مشکل دوری شهر آفتاب از شهر است و میشنوم که دوستان میگویند میشود غیراستاندارد بودن محل را تحمل کرد ولی دوری مسافت را نه. البته این نکته را هم بگویم که امکانات شهر آفتاب هم هنوز کامل نشده بود.
پروین صدقیان مدیر انتشارات گل آذین و رئیس هیاتمدیره انجمن صنفی زنان ناشر میگوید: آمدن نمایشگاه به مصلی، خیلی بهتر است. ما هم همکاری کردیم تا این اتفاق خوب بیافتد. شهر آفتاب محلی نمایشگاه و فضایش بسیار بزرگ است اما امکاناتش کامل نیست و از این نظر، آزاردهنده بود؛ به ویژه دوری راه و کمبود وسایل نقلیه مناسب.
وی افزود: بهتر است دقیق صحبت کنیم. اگر الان بخواهیم حرف بزنیم، به نوعی داریم پیش بینیهایی میکنیم که ممکن است به وقوع نپیوندند. اما میتوان راجع به مصلی صحبت کرد و آن طور که مدیر اجرایی نمایشگاه گفت سهم زیادی از بخشهای نمایشگاه امسال زیر سقف هستند و امکانات برایشان فراهم شده است.
صدقیان در یک جمعبندی گفت: در حال حاضر مصلی برای برگزاری نمایشگاه بهتر است چون دو خط مترو دارد و وسط شهر قرار دارد. در نتیجه مردم راحت تر میتوانند به آنجا رفت و آمد کنند. شهر آفتاب به دلیل دوری، جایی بود که خیلی از بازدیدکنندگان نمایشگاه حاضر نمیشدند زحمت رفتن به آن را به خود بدهند. بودن نمایشگاه در مصلی، فرصت خوبی را به کتابخوانها میدهد. البته باید در نمایشگاه امسال شرکت کنیم و ببینیم که امکانات جدید، پس از دو سال نبودن در مصلی چگونه فراهم شده است؟ در دورههای پیشین نمایشگاه که در مصلی بودیم، بخش کودک و نوجوان در فضای باز قرار داشتند؛ همین طور ناشران دانشگاهی. فقط ناشران عمومیبودند که داخل فضای بسته و در شبستان قرار داشتند. برای امسال گفته شده که ناشران کودک و نوجوان و دانشگاهی در فضای مسقف جا داده میشوند. به هر حال، عموم ناشران از این اتفاق خوشحال هستند.
حامد کفاش مدیر انتشارات سایان، میگوید: برگزاری نمایشگاه در مصلای امام خمینی(ره) را بیشتر از شهر آفتاب میپسندم. دلیل اصلی اش هم بُعد مسافتی است که شهر آفتاب دارد. اما این سرگردانی و خانه به دوشی به هیچ وجه خوب نیست و ناشران را آزار میدهد. زمانی که به شهر آفتاب رفتیم، اتفاق خوبی بود چرا که قرار بود نمایشگاه تا چند سال در آن مکان برپا شد ولی حالا در حال برگشتن به محل پیشین هستیم.
وی افزود: این تزلزل در درازمدت آزاردهنده خواهد بود چون الان نمیدانیم سال آینده قرار است نمایشگاه در کجا برپا شود و چه خواهد شد! در هر صورت برپایی نمایشگاه با وضعیت فعلی در مصلی خوب است چون فروش ناشران خوب خواهد بود. اما همان طور که اشاره کردم از این دولت به آن دولت، از این شهرداری به آن شهرداری، نباید مکان نمایشگاه کتاب تغییر کند چون این مساله روی مخاطب تاثیر خواهد گذاشت. او به یک مکان خاص عادت کرده و آن را به عنوان نمایشگاه شناخته یا خواهد شناخت ولی با این تغییرها به او ضربه میزنیم.
محمدرضا جعفری مدیر نشر نو هم معتقد است: چنین رویدادی برای ما امری مثبت است. البته نمیدانم چه غرفه ای به ما بدهند ولی این اتفاق را رویدادی مثبت میدانم؛ جدا از این که مصلی از شهر آفتاب نزدیک تر است، یک سری از مخاطبان میتوانند پس از تعطیلی اداره و کارشان به نمایشگاه بیایند و کتابها را ببینند. اما برای رفتن به شهر آفتاب حوصله نداشتند. بنابراین میتوانم بگویم که مصلی از نظر مکانی، جایگاه بهتری از شهر آفتاب دارد.
این ناشر در ادامه گفت: به علاوه از نظر وسایل حمل و نقل هم مصلی وضعیت بهتری دارد؛ از جمله مترو و دیگر وسایل نقلیه عمومی. درست است که ساختمان و سازه مصلی برای نمایشگاه کتاب مناسب نیست ولی عادت کرده ایم که نمیشود هم خدا را خواست هم خرما را.
جعفری گفت: بزرگ ترین عامل مثبت مصلی، همان نزدیک بودنش نسبت به شهر آفتاب است و شهروندان میتوانند از آن بازدید کنند. اما برای رفتن به شهر آفتاب، برنامه ریزی و زدن قید یک روز کاری لازم بود. طبق مشاهداتی که طی دو سال گذشته در نمایشگاه داشتیم، تعداد بازدیدکنندگان به خاطر برگزاری در شهر آفتاب، نسبت به سالهای گذشته کاهش پیدا کرده بود.
ابوالفضل میرباقری مدیر انتشارات کتابسرای تندیس در این باره میگوید: نمایشگاه کتاب طی چند سال گذشته جابجا شده و هنوز مسئولین امر نتوانستند مکان یابی دقیق و درستی برای این رویداد بزرگ فرهنگی داشته باشند. به دیگر سخن این که در حالی که نمایشگاه بین المللی کتاب تهران بزرگترین رویداد فرهنگی کشور است، هنوز طی چند سال گذشته نتوانسته ایم ساز و کار مشخصی برای برگزاری اش داشته باشیم. چه مصلی، چه شهر آفتاب و چه نمایشگاه بین المللی امکانات در خور و شایسته ای برای این برگزاری نمایشگاه کتاب ندارند.
وی افزود: کاربری مصلی برای برگزاری نمایشگاه مناسب نیست. شهر آفتاب دور، و هنوز تکمیل نشده و مخاطب نمیتواند این دوری راه را تحمل کند. نمایشگاه بین المللی به دلیل زیر ساختهایش پذیرای جمعیت میلیونی بازدید کننده نیست. اما با توجه به مشکلات و امکانات موجود، فعلا مصلی بهترین گزینه است ولی درمان قطعی نیست. به نظرم برای دراز مدت، مسئولان امر باید چاره بهتری بیندیشند.
بهروز سمامی مدیر نشر ماهابه از مدیران نشری است که به شدت با برگشتن نمایشگاه به مصلی مخالف است. او میگوید: من با جابجایی نمایشگاه از شهر آفتاب به مصلی مخالفم. اول این که تا مخاطب خواست به شهر آفتاب عادت کند، دوباره دچار جابجایی به مصلی شد. درست است که دسترسی به مصلی از شهر آفتاب راحت تر است اما در دو سال گذشته، استقبال مخاطب از شهر آفتاب نشان داد که اگر تمهیداتی که در این دو سال در نظر گرفته شد، به کار گرفته شود، بازدیدکننده شهر آفتاب هم به اندازه مصلی است.
این ناشر در ادامه گفت: به نظرم اگر از منظر ترافیک شهری به مساله نگاه کنیم، بودن نمایشگاه در شهر آفتاب در 10 روز برگزاری اش، هیچ مشکلی برای مرکز شهر ایجاد نمیکند. از نظر فروش هم به نظرم، سالنها و غرفههای شهر آفتاب، مزیتی نسبت به یکدیگر ندارند و شرایط برابری دارند که باعث میشود ناشر از یک فروش مناسب برخوردار شود. ولی این شرایط در مصلی برای ناشران متفاوت و بسته به مکان غرفه شان در شبستان است.
سمامی در پایان سخنانش گفت: اگر قرار بر این بود بعد از دو سال به مصلی برگردیم، ای کاش جابه جایی صورت نمیگرفت. سالها درباره جابجایی نمایشگاه حرف و شعار داده شد ولی این انتقال فقط دو سال دوام آورد. دو سالی که اتفاقا اکثرا ناشران از آن رضایت داشتند.
علیرضا رئیس دانایی مدیر انتشارات نگاه بازگشت نمایشگاه به مصلی را کاملا مثبت ارزیابی میکند و میگوید: نمیگویم وقتی نمایشگاه در شهر آفتاب بود، بد بود ولی در مصلی، دسترسی به آن بیشتر است. فروشگاه نشر نگاه مقابل دانشگاه تهران است. گاهی که در غرفه نمایشگاه از ما 50 یا 100 نسخه از یک کتاب را میخواستند، با یک تاکسی یا پیک موتوری از نمایشگاه تا فروشگاه را در مدت 15 دقیقه طی میکردیم اما چنین امکانی در شهر آفتاب وجود نداشت.
این مدیر با سابقه نشر میگوید: بودن در شهر آفتاب برای مخاطبان نیز مشکلاتی داشت و مرتب از مردم این گلایه را میشنیدیم که شهر آفتاب دور است. یک امکان خوب مصلی، دسترسی خوب با خط مترو و همچنین این است که داخل شهر قرار دارد.
وی ادامه داد: درست است که نمایشگاه باید به مکانی بزرگ تر و حرفه ای تر برود ولی شهر آفتاب هم آماده نبود و همه فازهایش اجرایی نشده بودند. شهر آفتاب مترو هم داشت ولی خرید و حمل کتاب در چند ایستگاه مترو میسر و قابل تحمل است نه یک مسافت طولانی.
علی جعفریه مدیر نشر ثالث از جمله ناشران با سابقه میگوید: همیشه دنبال مکانی ثابت برای نمایشگاه کتاب بودیم. شهر آفتاب این خواسته ناشران را تامین نکرد و به خاطر بعد مسافتی که نسبت به تهران دارد، بازدیدکنندگان بیشتر از ناشران با این مکان مشکل داشتند.
این ناشر گفت: نفس برگزاری نمایشگاه کتاب برای مخاطبان بازدیدکنندگان است. یعنی برای آنهاست که برگزار میشود. دومین مساله موجود درباره برگزاری نمایشگاه در مصلی یا شهر آفتاب این است که این رویداد، محل و محفلی برای دیدار اهالی قلم با مخاطبانشان است. اما به دلیل همان دوری مسافت، طی دو سال گذشته، اهل قلم کمتری به نمایشگاه میآمدند. یعنی ما نویسنده و مولفی که طی دو دوره گذشته، برای چند روز به نمایشگاه بیاید، کمتر دیدیم.
جعفریه افزود: مجموع چنین عواملی باعث شد که ناشران تصمیم بگیرند به مصلی برگردند. البته مصلی یک گزینه موقت است تا مکانی ثابت و مناسب پیدا شود. و حتما نمیتوان آن را به عنوان گزینه ای دائمیبرای نمایشگاه دانست.
و لیما صالح رامسری مدیر انتشارات معین نیز درباره بحث مورد نظر گفت: مشکل اساسی این است که مسئولان ما ثبات تصمیمگیری ندارند. به هر حال، شما اگر یک مغازه هم بخرید، یک یا دو سال نیاز است تا مشتریها آن را بشناسند. فاصله تا شهر آفتاب زیاد و مکانش مقداری پرت بود. ولی ما ناشران را به آنجا انتقال دادند. مردم در سال اول نمایشگاه در شهر آفتاب، سردرگم بودند. اما سال دوم با آشنایی بیشتری به نمایشگاه آمدند و تقریبا میشد گفت که نمایشگاه در حال جا افتادن است.
وی افزود: نمیخواهم وارد این بحث بشوم که شهر آفتاب بهتر است یا مصلی. طبیعتا مصلی چون در شهر قرار دارد، بهتر است ولی ما ناشران و کتابفروشان به خاطر این نقل و انتقالها، میلیونها تومان ضرر کردیم. متاسفانه مسئولان برای ناشران احترام و ازرشی قائل نیستند و ناشر در حکم گوشت قربانی است. یعنی ناگهان هوس میکنند که مکان نمایشگاه را تغییر بدهند و این کار را میکنند. در سال اول شهر آفتاب گفتیم مکانش پرت است و دور؛ ولی گفتند اتوبوس هست و مترو! پذیرفتیم. البته باید بگویم که شهر آفتاب از نظر متراژ غرفه مکان مناسبی بود ولی باز دوباره به جایگاه پیشین برگشتهایم.
مدیر نشر معین ادامه داد: برای این دوره از نمایشگاه من سعی کردم تا 8 نفر از دست اندرکاران و پرسنل نشر معین را برای نمایشگاه آماده کنم اما هنوز نمیدانم چه غرفه و چه متراژی به ما تعلق میگیرد! چون شنیدهام که ممکن است متراژ غرفه پایین بیاید. هر سال مشکلی در نمایشگاه وجود دارد و امکان بیمشکل بودنش وجود ندارد. از جمله این که هر سال یک عده از ناشران، نورچشمیو عزیزکرده هستند. مثلا در دورههای پیشین ناشری را دیدم که با وجود گذشت یک روز از برگزاری نمایشگاه، هنوز نیامده بود غرفه اش را باز کند. فکر کردیم این ناشر سال دیگر از حضور در نمایشگاه محروم میشود ولی دیدیم که سال بعد بهترین مکان را به همان ناشر داده اند. به نظرم ما ناشران تبدیل به توپ فوتبالی شده ایم که مرتب از این سو به آن سو شوت میشود. از طرفی شرایط طوری شده که دیگر نمیتوانم بگویم صد در صد حق با ماست. چون اگر با ما ناشران صحبت کنید به این نتیجه میرسید که حق با ماست و اگر با مسئولان هم صحبت کنید، شما را قانع و راضی میکنند.
صالح رامسری در پایان گفت: متاسفانه ارزش یک رویداد مهم که در آسیا با عنوان نمایشگاه بین المللی کتاب تهران جا افتاده بود، این گونه بی احترام شده و پایین آمده است. همان طور که گفتم مشکل اساسی از مسئولان و نداشتن ثبات است. هر مدیر جدیدی که میآید، چارچوبهای مدیر پیشین را نمیپسندد. این مساله در انتخاب و چاپ کتابها هم همین طور است. در حال حاضر نسخههای برخی از عناوین ما کم هستند و باید برای عرضه شان در نمایشگاه 500 یا هزار عنوان از آنها چاپ کنیم ولی وضعیت دلار باعث شده که من با پول در جیبم به بازار بروم ولی کسی به من کاغذ نفروشد.
لینک مطلب در مهر: http://www.mehrnews.com/news/4262116
ابوبکر صدیق:
عبدالله بن ابی قحافه عثمان بن کعب تیمی قرشی، ملقب به ابوبکر صدیق، از نزدیکترین صحابه و مشاوران پیامبر اسلام بود که پس از ایشان به عنوان اولین خلیفه مسلمانان انتخاب شد. او از اولین کسانی بود که به پیامبر اسلام ایمان آورد. پیامبر همچنین داماد ابوبکر بود. اهل سنت میگویند لقب صدیق از حدیثی گرفته شده که وقتی پیامبر داستان معراج خود را به ابوبکر گفت، ابوبکر بلافاصله به این داستان ایمان آورد و پذیرفت. ابوبکر احتمالاً مدت کوتاهی پس از سال 570 میلادی به دنیا آمد و سه سال از حضرت محمد کوچکتر بود. نام مادر وی امالخیر (سلمی) بنت صخر از قبیله تیم بود. نامهای دیگری مانند عبدالله و عتیق (بنده آزاد شده) نیز به وی نسبت داده میشود. اما ارتباط این اسمها به یکدیگر و مفهومشان دقیقاً مشخص نیست ولی به تعبیر حضرت محمد (ص)، نام عتیق به معنی آزاد شده از جهنم است.
عمر بن خطاب:
عمر بن خطاب (به عربی: أبوحفص عمر بن الخطاب العدوی القرشی) ملقب به عمر فاروق، (زاده 586 میلادی در مکه و درگذشته 26 ذی الحجه 23 هجری/6 نوامبر 644 در مدینه)، صحابه? محمد، فرمانده نظامی در سپاه صدر اسلام و خلیفه دوم از خلفای راشدین بود. مورخین تاریخ اسلامگاهی وی را خلیفه عمر اول و عمر بن عبدالعزیز را عمر دوم مینامند.
در دوران حکومت عمر بن خطاب گستردگی امپراتوری اسلام به شکل بیسابقهای وسیع شد و بیشتر سرزمینهای تحت حکومت ساسانیان بجزتبرستان، دو سوم امپراتوری روم شرقی را در بر میگرفت. حملات وی به امپراتوری ایران در دوران ساسانی در مدت کمتر از 2 سال موجب سقوط این دودمان گردید.
وی بنابر نقل منابعی از قدرتمندترین خلیفه در میان خلفای راشدین و نیز یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین فرمانروایان مسلمان در تمام طول تاریخ است. دوران خلافت وی از 23–13 هجری/644–634 میلادی است. وی دومین خلیفه از خلفای راشدین بود که تحت فرمان او، سپاهیان عرب، سرزمین بینالنهرین و سوریه را فتح نموده و نیز استیلای بر ایران و مصر را آغاز کردند.
پس از مهاجرت نخستین مسلمانان به مدینه که در سال 622 میلادی انجام گردید، عمر به همراه دوست نزدیکش ابوبکر به یکی از مشاوران نزدیک پیامبر اسلام بدل شدند. در این سال جایگاه عمر در حکومت اسلامی به رهبری حضرت محمد، با ازدواج محمد بن عبدالله با حفصه دختر عمر مهمتر گردید.
در به خلافت رسیدن ابوبکر پس از درگذشت محمد، عمر بن خطاب نقش مهمی را ایفا نمود. جانشینی ابوبکر که اهل مکه بود برای مسلمانان مدینه خوشایند نبود. در این گزینش تلاش عمر در قانع کردن و قبولاندن این جانشینی برای اهالی مدینه، نتیجهبخش بود.
ابوبکر به عمر اطمینان ویژهای داشت و او را جانشین خود گماشت. عمر بن خطاب نخستین کسی بود که خود را امیرالمؤمنین نامید.
عمر در سراسر گستره حکومت اسلامی قوانین و سیاستهای خود را در کنترل داشت و اصول حکومتی را برای حاکمان ولایات و سرزمینهای تسخیر شده یادآوری مینمود. ساختار این اصول حکومتی و حقوقی در برخی از حکومتهای پس از او همچنان پابرجا بود. عمر بن خطاب 10 سال پس از به خلافت رسیدن در مرکز حکومت اسلامی (مدینه) توسط شخصی ایرانی به نام پیروز نهاوندی ترور و نهایتاً شهید شد.
بنا بر دانشنامه بریتانیکا، عمر حاکمی نیرومند، سختگیر در برابر متخلفین، پرهیزگار و خشن بود. به همین دلیل دادگری، اقتدارگرایی و پرهیزگاری او مسلمانان احترام ویژهای برایش قائل هستند.
عثمان بن عفان :
عثمان بن عفان (زاده 576 و درگذشته 656 میلادی) سومین خلیفه مسلمانان پس از درگذشت محمد، پیامبر اسلام بود. او از سال 23 تا 35 هجری قمری مصادف با 644 تا 656 میلادی بر سرزمینهای اسلامی و فتوحات جدید خود زمامداری نمود. او دعوت محمد را پذیرفت و مسلمان شد. عثمان در شمار مهاجران به حبشه بود، اما به زودی به مکه بازگشت و به مدینه مهاجرت کرد. وی در مدینه به ترتیب با دو دختر محمد ام کلثوم و رقیه ازدواج نمود و لذا به ذوالنورین مشهور گشت. در زمان ابوبکر وی از افراد نزدیک به او بوده و کاتب وی بهشمار میآمد. در دوره عمر نیز از نفوذ قابل توجهی برخوردار بود. در زمان او بسیاری از سرزمینهای خاورمیانه امروزی مانند قفقاز، خراسان، کرمان، قبرس و قسمتهایی از شمال آفریقا فتح شد. عثمان 49 روز آخر عمر خود را در محاصره مخالفین و معترضین خود بود که نهایتاً به شهادت او انجامید. عثمان همچنین نسخهای رسمی از قرآن را جمعآوری و به ثبت رسانید. پس از قتل عثمان اختلافات گروههای مسلمانان و سرزمینهای متحده اسلامی (مثل شام، عراق،حجاز و مصر) بیشتر شد، این ناسازگاریهای سیاسی و دینی منجر به درگیریهایی موسوم به فتنه اول و دوم گردید.
عثمان خانواده توانگری داشت و خود بازرگانی دارا بود. عثمان پس از دوستی با محمد در میان مسلمانان از لحاظ اجتماعی و اقتصادی از افراد سطح بالا بهشمار میرفت. عثمان به ندرت پیشنهادهای نوآورانه ارائه میداد ولی با این وجود همواره رضایت محمد و دیگر مسلمانان را در پیشنهادهایش دارا بود. در نخستین سالهای تاریخ اسلام وی شخصی اهل مشورت بود و نظراتش با تصمیمات جمعی مسلمانان همسو بود. در دوران زمامداری نیز عثمان سیاستهای خلیفه پیش از خود (عمر) را ادامه داد هر چند از لحاظ شخصیتی اقدامات و خط مشی او به اقتدار و زورمندی عمر نمیرسید.
امام علی (ع):
علی بن ابیطالب (به عربی: علیّ بن أبی طالب؛ زاده? 13 رجب 30 عامالفیل برابر با 23 قبل از هجرت – درگذشته? 21 رمضان 40 قمری) امام اول تمامی شاخههای مذهب شیعه، خلیفه? چهارم از خلفای راشدین اهل سنت، و پسرعمو و داماد محمد است. او فرزند ابوطالب و فاطمه بنت اسد، همسر فاطمه? زهرا، و پدر حسن، حسین، و زینب است. وی از سال 35 تا 40 هجری، کمتر از پنج سال، بهعنوان خلیفه بر خلافت اسلامی جزشام حکومت کرد. او در میان طیف وسیعی از مسلمانان از جایگاه برجستهای برخوردار است.
در کودکی به دلیل بدهکارشدن پدرش، پیامبر سرپرستی او را بر عهده گرفت. پس از دعوت پیامبر، علی در سن حدوداً 9 تا 11 سالگی از اولین ایمانآورندگان به اسلام گشت؛ پذیرش دعوت او را در یوم الدار علناً اعلام کرد و پیامبر او را «برادر و وصی و جانشین خود» نامید. گفته میشود در شب لیلة المبیت به هجرت پیامبر کمک کرد و حضرت محمد پس از مهاجرت به مدینه و ایجاد پیمان برادری بین مسلمانان، او را بهعنوان برادر خویش انتخاب کرد او در مدینه در اغلب جنگها پرچمدار سپاه اسلام بود و به دلاوری مشهور گشت.
مسئله? حق وی در خلافت پس از محمد منجر به شکاف اصلی میان مسلمانان و تقسیم آنان به دو گروه شیعه و سنی شد. محمد در بازگشت ازحجةالوداع در غدیر خم جمله? «هر که من ولی او هستم، این علی ولی او است» را به زبان آورد؛ اما مقصود این عبارت مورد اختلاف شیعه و سنی قرار گرفت. شیعیان بر این اساس معتقد به نصب امامت و خلافت در خصوص علی شدند و اهل سنت آن را به معنای دوستی و محبت علی تفسیر میکنند. پس از مرگ پیامبر، زمانی که علی مشغول کفن و دفن وی بود، جمعی از مسلمانان در سقیفه? بنیساعده گرد هم آمدند و بعد از مشورت با یکدیگر درباره? انتخاب جانشین او، سرانجام با ابوبکر بهعنوان خلیفه بیعت کردند. علی بن ابیطالب در ابتدا از بیعت با ابوبکر سرباز زد؛ ولی سرانجام پس از شش ماه با ابوبکر بیعت کرد. علی در دوران خلافت سه خلیفه? اول در جنگها شرکت نکرد ولی در امور دینی، قضایی و سیاسی به هر سه خلیفه مشورت میداد.
پس از کشتهشدن عثمان، او بهعنوان چهارمین خلیفه? مسلمانان برگزیده شد. دوران خلافت وی با نخستین جنگهای داخلی میان مسلمانان و شورشهایی نظیر شورش ایرانیان همزمان بود. علی با دو نیروی مخالف مجزا مواجه شد: گروهی به رهبری عایشه، طلحه، و زبیر در مکه که خواهان برگزاری شورا برای تعیین خلافت بودند و گروهی دیگر به رهبری معاویه در شام که انتقام خون عثمان را خواستار بودند. چهار ماه پس از خلافت، علی در جمل گروه اول را شکست داد؛ اما سرانجام جنگ صفین با معاویه به لحاظ نظامی بینتیجه بود و در نتیجه حکمیت به لحاظ سیاسی بر ضد علی تمام شد. سپس در سال 38 هجری با خوارج که قبول حکمیت توسط علی را بدعت میدانستند و بر او شوریدند، در نهروان جنگید و آنان را شکست داد. او سرانجام در مسجد کوفه به ضرب شمشیر یکی از خوارج به نام ابن ملجم مرادی به شهادت رسید،وی در خارج شهر کوفه دفن شد، و بعدها حرم او و شهر نجف پیرامون مدفن او ساخته شد.
علیرغم تأثیر اختلافهای مذهبی در تاریخنگاری مسلمانان، منابع توافق دارند که امام علی شخصیتی عمیقاً مذهبی و سرسپرده به اسلام و حکومت عادلانه مطابق با قرآن و سنت بود. وی سختگیرانه وظایف مذهبی را مراعات میکرد و از متاع دنیوی دوری میجست.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ