موکها: طراحی، کاربرد و مدلهای کسبوکار
واژه و پدید? «موک» اولین بار در سال 2008با راهاندازی یک دور? آموزشی آنلاین تعاملی مبتنی بر ارتباطگرایی بهدست جورج زیمنس و استفان داونز در ایالات متحده زاده شد. این دورهها هم اکنون چندین هزار نفر را در سراسر جهان به خود جذب کرده است . موکها به تجدید نظر در مورد چگونگی آموزش و یادگیری در دنیای متکثر، پرهیاهو اما کوچک ما اشاره دارند.
این کتاب به پرسشهای زیر و موارد مشابه پاسخ میدهد:
- موک با آموزش آنلاین سنتی چه تفاوتی دارد؟
- چه کسی میتواند و یا باید با موک کار کند؟
- موکها با چه اهدافی شکل گرفتهاند؟
- موک چگونه ساخته میشود؟
- بستر سختافزاری و نرمافزاری موکها چیست؟
- آیا موک انقلابی در آموزش محسوب میشود یا صرفاً تغییری در نحو? آموزش است؟
- آیا موک بهمعنای پایان دانشگاه است یا واسطهای برای آموزش در سراسر زندگی به شمار میآید؟
مطالعه این کتاب به علاقمندان، متخصصان، کارشناسان حوز? رسانه، آیتی، دانشجویان رشته تکنولوژی آموزشی، کارآموزان دورههای تربیت معلم، متخصصان تعلیم و تربیت، متولیان آموزش عالی، متصدیان مراکز آموزشی و متصدیان آموزشهای غیررسمی توصیه میشود.
قایقی تنها و خسته
بادبونش دل شکسته
منم اون دریا دلی که
از غم دوری گسسته
تو بریدی بند دل را
لنگرم بر کف نشسته
حالا من بی کس و تنها
شدم آواره تو دریا
می کشونم تا خیالت
چشای خسته خودرا
بخدا هیچکی تو دنیا
مثل من اینجوری تنها
بی کس ویاور و یاری
به کسی نداده دل را
دلی که میگیرد، درمان دارد؟
شاید داشته باشد، شاید درمانش، نادیده گرفتنِ دوست داشتن های من و توست.
نادیده گرفتن قلبهایی که احساسشان تکه تکه میگردد؛
شاید درمان آن، بخشیدن خیانت دوست و نادوست است.
همهی شکستنها که از عشق نیست!
از درد است!
دردی که درمانی ندارد، شاید داشته باشد و من و تو ندانیم!
شاید از نامردی روزگار و نامهربانی فلک است!
شاید، این دلهای شکستهی من و تو، دارد تقاص میدهد.
آری!
تقاص میدهد که چرا اینک به جای شکستن دلی، اینک خودش شکسته شده!
نامردی است، نه؟
که اگر تو نشکنی میشکنند، این هم مگر تقاص است؟ مگر همیشه باید شکست؟
مگر باید هر کس بشکند و سکوت کند!
این سکوت کی میخواهد شکسته شود و چه کسی میخواهد این سکوت ابدی را بشکند؟
#ساراموسوے
تو مثلِ خنده گل، مثلِ خوابِ پروانه
تو مثلِ آنچه که ناگفتنی است، زیبایی
چگونه سیر شود چشمم از تماشایت؟
که جاودانه ترین لحظه ی تماشایی
حسین_منزوی
این قدر سیاست و دیانت نکنید
در حق موکلان خیانت نکنید
ما را بگذارید به حال خودمان
از ما ، سرِ جدتان "صیانت" نکنید
شاعر ؟
لیست کل یادداشت های این وبلاگ