انسان نئاندِرتال، گونهای از سرده? انسان بود که در اروپا و قسمتهایی از غرب آسیا، آسیای مرکزی و شمال چین (آلتای) سکونت داشتند. اولین نشانهها از نئاندرتالهای اولیه به حدود 350 هزار سال پیش در اروپا برمیگردد. 130 هزار سال پیش، مشخصههای کامل نئاندرتالها ظاهر شدند و در 50 هزار سال قبل نئاندرتالها دیگر در آسیا دیده نشدند، با این وجود نسل آنها در اروپا تا 33 تا 24 هزار سال پیش منقرض نشده بود و شاید 15 هزار سال پیش یعنی بعد از مهاجرت انسان امروزی به اروپا نسل این انسانهای اولیه منقرض شده باشد.
برخی ژنها میان نئاندرتالها و انسان امروزی مشترک است. این به آن دلیل است که نئاندرتالها و اجداد انسان مدرن زمانیکه ابتدا شروع به مهاجرت از آفریقا به نقاط دیگر جهان کردند، با یکدیگر آمیزش داشتند.
بدن نئاندرتالها برای زندگی در آب و هوای سرد سازگاری یافته بود، بطور مثال آنها کاسه سر بزرگ داشتند، کوتاه قامت اما بسیار قوی بودند و دارای بینی بزرگی بودند، ویژگیهایی که مطلوب آب و هوای سرد هستند. طبق تخمینها اندازهِ کاسهِ سر آنها و مغز بزرگتر از انسانهای مدرن بودهاست، با این وجود در این بررسیها بدن قویتر آنها در مقایسه با انسانهای امروزی در نظر گرفته نشدهاست. بطور میانگین، نئاندرتالهای مذکر دارای قد 165 سانتیمتر، از نظر وزنی سنگین و به دلیل فعالیت بدنی زیاد دارای استخوانبندی قوی بودهاند. بلندی زنهای نئاندرتال بین 153 تا 157 سانتیمتر بودهاست.
طرح خاص ابزار سنگی در دوره پارینه سنگی میانی بنام محلی باستانی که این ابزارها در آن یافت شدهاند، فرهنگ موستری نامیده شدهاست. از ویژگیهای فرهنگ موستریان استفادهِ بسیار از شیوهِ تمدن لاوالی است. ابزار موستریان غالباً با استفاده از ضربه بوسیلهِ چکشهای نرم ساخته میشدند، چکشهای نرمی که با استفاده از موادی مانند استخوان، شاخ آهن و چوب ساخته میشدند و آنها از چکشهای سفت سنگی استفاده نمیکردند. تقریباً در پایان دورهِ نئاندرتالها، آنها ابزار Châtelperronian را ابداع کردند که «پیشرفتهتر» از ابزارموستری بود. آنها یا خود Châtelperronian را ابداع کردند و یا آن را از انسانهای مدرن «قرض گرفتند»، انسانهای مدرنی که اینگونه تصور میشود که فرهنگ اوریناسی را ایجاد کردند.
تحقیقات درباره? نئاندرتالها:
در دو دهه اخیر، باستان شناسان درباره? عموزاده های ما، نئاندرتالها که بیش از 200 هزار سال پیش در اروپا و آسیا ساکن بودند و حدود 28 هزار سال قبل بطور اسرارآمیزی ناپدید شدند، تحقیقات زیادی کردهاند. مهمترین بخش این تحقیقات، شامل بررسی شباهت سبک زندگی و رفتارهای اجتماعی نئاندرتالها با هوموساپینها (خودمان) است. اشیای باقیمانده از این انسانهای نخستین به خصوص زیورآلاتشان که استفادههای نمادین داشته نشانگر فرهنگ آنها بوده، اساسی ترین سند برای بررسی رفتار آنها و مقایسهاش با رفتارهای انسانهای مدرن است. بعضی از پژوهشگران میگویند که پیش از حضور انسانهای مدرن در اروپا، حدود 40 هزار سال پیش، نئاندرتالها مراسمی نمادین داشتهاند. اما بعضی از منتقدان این نظریه هم میگویند که آنها در دوره? کوتاه رقابت با ما بوده که این چیزها را از ما غنیمت گرفتهاند. به هرحال نئاندرتالها یا همان طور که بین مردم رایج است، «انسانهای اولیه» حدود 30 هزار سال پیش ناپدید شدند و رازهای زیادی از خود باقی گذاشتند. مهمترین راز البته نحوه? نابودی آن هاست. در بهار سال 2009، نتایج تحقیقاتی نشان داد که احتمالاً یکی از مهمترین دلایل نابودی نئاندرتالها این بوده که ما (هوموساپینها) آنها را خوردهایم! اما هنوز این مسئله به طور کامل رد یا اثبات نشدهاست.
تقریباً 25 سال است که دیگر مطمئن شدهایم خاستگاه ما انسانهای امروزی آفریقا بوده و بعد با مهاجرتهای گسترده، در همه جای جهان پخش شدهایم و محل زندگی انسانهای قدیمی تر مانند نئاندرتالها را تغییر دادهایم. سال 1979، باستان شناسان در فرانسه، اسکلت یک نئاندرتال را کشف کردند. آن زمان کارشناسان تصور میکردند که آرایش بدن و تزئینات و زیورآلات از جنس استخوان در کنار سایر عناصر، ساخته? دست انسا نهای مدرن است اما پژوهشهای بعدی نشان داد که خود نئاندرتالها این طور آرایش میکردهاند. در سال 1995 هم محققان بقایای انسانی را در همان دوره? زمانی، در جایی دیگر در فرانسه کشف کردند که آن نیز نئاندرتال بود و چنین آرایشی داشت. اهمیت این کشفها در این است که گونهها، هم با آناتومی بدن و هم با رفتارشان شناخته میشوند؛ بنابراین همان طور که نئاندرتالها بدنی همانند انسا نهای مدرن نداشتند، نمیتوان رفتاری امروزی نیز برای آنها تعریف کرد. این کشفها، رفتارهای اجتماعی نئاندرتالها را توضیح میدهد و شاید در آینده کلید معمای نابودی گونه? آنها باشد، معمایی که جواب آن به ما کمک میکند راههای نابوی گونه? خود را بهتر شناخته و درصورت امکان از آن جلوگیری کنیم.
یافتههای عجیب:
دو یافته? مهم برای دیرینه شناسان انسانی بسیار قابل توجه بودهاست؛ یکی غاری در جنوبی ترین نقطه در اسپانیا بود که سال 1985 حفاری شد و سه صدف سوراخ در آن پیدا شد که اول چندان توجهی جلب نکرد، اما پس از چند سال با پی گیری محققی کشف شد که این صدف متعلق به 48 تا 50 هزار سال پیش است. این صدفها هیچگاه شسته نشدهاند. یکی از صدفها، پوشش یک صدف خوراکی مدیترانهای بود. با تمیز کردن آن، لکهای رویش پیدا شد که میتواند باقیمانده? رنگدانهای باشد. با تحلیل این لکه، مشخص شد که این صدف با رنگدانه? قرمزی به نام لپیدوکروسیت رنگ شدهاست. دومین کشف هم صدف یک حلزونی سوراخ شده بود که در اسپانیا کشف شد و مربوط به 10 تا 50 هزار سال پیش از حضور انسانهای امروزی در اروپاست. ابتدا تصور میشد که این یک فسیل صدف است و هیچ ارتباطی با انسان ندارد. اما وقتی آن را تمیز کردند، دیدند بسیار تازه و پر از رنگهای نقاشی شده روی بدنهاش است. به نظر میرسید سطح بیرونی نسبتاً رنگ سفید صدف، نارنجی رنگ شده باشد.
لوازم آرایشی باستان:
اینکه نئاندرتالها با این اشیاء چه میکردند، جالب توجهاست. به هر حال پیش از مهاجرت انسانهای امروزی به اروپا، آنها پستانداران یا صدفهایی را مثل آنچه در اسپانیا پیدا شد، سوراخ نمیکردند یا شیار نمیدادند اما با ورود ما به اروپا، چنین کردند. ظاهراً آنها از این اشیا برای آرایش خود استفاده میکردند. صدف خوراکی مدیترانهای، احتمالاً به عنوان «ظرف نگهدارنده? رنگهای آرایشی» مورد استفاده قرار میگرفتهاست. ساده ترین توضیح این است که این رنگها برای آرایش بدن به ویژه برای رنگ کردن صورت کاربرد داشتهاند. اما اینکه نئاندرتالها هم مثل بعضی از هوموساپینسها هر روز بعد از برخاستن از خواب و آغاز روز از این مواد استفاده میکردند یا در مواقع خاص برای تشریفات مذهبی یا جشنها و سوگوار یها، هنوز مشخص نیست.
زیورآلات باستانی:
داخل یکی از صدفهای سوراخ شده داخل یک سوراخ، تکههای خاک رس قرمز رنگی چسبیده بود. پژوهشگران میگویند که احتمالاً چون این صدف رنگ شده و سوراخ شده نمیتوان آن را به عنوان ظرف مورد استفاده قرار داد، پس نئاندرتالها علاوه بر رنگ کردن بدن خود، احتمالاً از این صد فها به عنوان آویز هم استفاده میکردند.
تحلیل نتایج:
با این یافتهها، میتوان نتیجه گرفت که نئاندرتالها رفتاری امروزی داشتند. آنها بدنی همانند انسانهای مدرن نداشتند اما رفتاری پیشرفته داشتهاند. از روی رفتارهای آنها میتوان به این حقیقت پی برد که یا نئاندرتالهای ساکن این مناطق از اجداد مشترک نئاندرتال و انسانهای مدرن به وجود آمدهاند و گروههایی که ما نئاندرتالها و انسانهای امروزی مینامیم، گونههای متفاوتی از هم نبودند. پس با وجود تفاوتهای موجود در اندامشان، نباید موجب شگفتی ما شوند.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ